من تنها

دانشجوی ریاضی کاربردی علاقه‌مند به همه چی

من تنها

دانشجوی ریاضی کاربردی علاقه‌مند به همه چی

من خیال پرداز

سر به دیوار میزنم از لج تو ،میشینم زار میزنم از لج تو

حالا که عشقم و حاشا میکنی ،همه جار داد میزنم از لج تو
میدونی با طعنه هات خون به دل ما میکنی
میمیرم از غم تو باز هم تماشا میکنی
تو که میمردی اگه حرف جدایی میزدم
حالا با دست خودت حکمش رو امضاءمیکنی
تا کجا میخوای بری این کوچه بن بست عزیز
دیگه از لج بازیهات دارم میشم خسته عزیز
اگه من ساقی بشم   توبه   زِ  مستی میکنی
ماه بشم از لج من سایه پرستی میکنی



یه چند روزی که چه عرض کنم، یه چند روز بیشتره که این اهنگ از سعید شهروز رو گوش میدم، آهنگ با فضای نسبتا تکنو شروع میشه و خلاصه حال میده. میتونین این اهنگ رو از اینجا دانلود کنید (البته اگه فیلتر نشده باشه) و از طریق پلیر زیر گوش کنید.


چند روزی هست که تو فکر این رفتم که تو وبلاگم آهنگ بذارم، چون خودم از این کارا خوشم نمیاد هنوز نذاشتم.

این هفته خیلی برام جالب بود، سر کلاس جبر خطی استاد باحالی اومده بود،تا سرم رو میبردم تو جزوه تا اونایی رو که داره پا تخته مینویسه بنویسم، نگام میکرد میگفت درسته حاجی؟ منم ناچارا میگفتم بله استاد حالا اینکه چرا حاجی من نمیدونم، داشت ماتریس های هم ارز خطی رو میگفت تو یه منفی اشتباه کرد، گفتم استاد اونجا یه منفی کمه، بنده خدا متوجه نشد، هر چی آدرس دادم فایده نداشت، ناچارا مثه مغولا گفتم اون خط سومی استاد، بنده خدا وقتی درستش کرد گفت خب، حالا چرا میزنی . ولی من از این استادایی که اول ترم با آدم گرم میگیرن خیلی میترسم ولی چیزی هست اینه که من جبر رو زودهنگام پاس کردم و فکر کنم که مشکلی پیش نیاد البته ان شا الله.

و کلا از اونجایی که من خییلی تو خیال پردازی ماهرم یه هفته است امید به زندگیم خیلی رفته بالا، ناچارا یا باچارا تنها امیدم شده درس.


خدا تو قلب همگی.