من تنها

دانشجوی ریاضی کاربردی علاقه‌مند به همه چی

من تنها

دانشجوی ریاضی کاربردی علاقه‌مند به همه چی

گمشده من

بدجور خیال اذیتم میکنه؛ با اینکه به قطع یقین رسیدم که این آرزو، اون آرزو نیست، ولی بازم این کورسوی روشن شده تو دلم داره تمام وجودم رو به آتیش میکشه،

آرزو بالاخره برام کامنت گذاشت، خدا خیرش بده بلاگ اسکای رو، IP نظردهنده رو ثبت میکنه، IP رو زدم دیدم مال اونجایی که الان آرزوی من اونجاست، این نیست، یعنی این آرزویی که الان اینجاست، اونجا نیست؟، یا اون آرزویی که الان اونجاست، اینجاست؟، نمیدونم!

فقط میخوام فکر کنم و از تو وقت میخوام تا به یه نتیجه ای برسم، میدونم که آرزوی من، من تنها رو میشناسه، میدونم که الان باید دانشگاه باشه، میدونم که دانشگاه از VPN استفاده میکنه، نمیدونم این آرزو، آرزوی من هست یا نه؟!

میریم تا روی الگوریتم هایی که هیچ وقت نتونستم براشون برنامه بنویسم، فکر کنم،

ای کاش دنیا مثل پاسکال بود، اگه متغیری تعریف نشده بود با واضحیت هر چه تمام تر میگفت که این تعریف نشده و میشد با Watchش رد همه چیو زد.

تو این دنیایی که شبیه پایتونه، مگه میشه زندگی کرد؟

همه چیزش تو یه صفحه سفید gedit شروع میشه، خودش برا خودش متغیر تعریف میکنه، یه روز تو گوشیه، یه روز تو کامپیوتر، یه روز تو PSP، آخرشم عمر آدم تموم میشه و نمی فهمه کجا به بازیش گرفته،

آرزو برای کامپایلر دل ساده من، یه متغیر تعریف شده اس، از همونا که تو پاسکاله، اگه نباشه زندگیم واضح خطا میده و میگه : "متاجون، شرمنده!، آرزوت کو؟"،

حالا نمیدونم چرا همه میخوان این سورس پاسکال رو به پایتون پورت کنن.

خدا بازم خودت هوامو داشته باش.

شاید گمشده من ....................

من هنوز باور نکرده ام ...

و این منم، من تنها !